به کویت چون توانم من به این حال خراب آیم؟
که از بس ضعف، نتوانم ترا یک شب به خواب آیم
به گلگشت گلستان میرود، ای عشق نپسندی
که دشمن همعنانش باشد و من در رکاب آیم
به صد خواری سزاوارم درین عالم، چه لازم بود
به بزم دیگران ناخوانده همچون آفتاب آیم
مرا چون میتواند آسمان گردآوری کردن؟
محال است این که همچون بحر در مشت حباب آیم
درین دریا وجود من به چشمی درنمیآید
نهنگم من، نه ماهی، تا سبک بر روی آب آیم
چنان از گرمخونی الفتی با نیک و بد دارم
که هرکس تب کند، چون نبض، من در اضطراب آیم
ز مستی چون سلیم آهنگ بزم او کنم شبها
تمام راه را بر بوی دلهای کباب آیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.