زهی نهال خزان دیده ای ز باغ تو شمع
فکنده تیر به تاریکی از سراغ تو شمع
وسیله ای ست مرا در جنون عشق تو گل
فتیله ای ست مرا از برای داغ تو شمع
نفس فتیله ی عنبر به خویش می دزدد
بیان کند چو حدیث گل چراغ تو شمع
شراب و شاهد و گل عرض می کند بر تو
دماغ چند بسوزد پی دماغ تو شمع
نشد ز گریه ی مستانه یک نفس خاموش
سلیم تا شده سرگرم از ایاغ تو شمع
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.