چو گل که گفت درین باغ شاد و خندان باش
به حال خویش چو تاک بریده گریان باش
درین چمن که زند برق فتنه تیغ به ابر
تمام سر شو و چون غنچه در گریبان باش
نکرد فایده ای از تلاش ساحل، موج
مقیم حلقه ی گرداب همچو طوفان باش
به سیر کوچه و بازار شهر فیضی نیست
چو گردباد، سراسر رو بیابان باش
به دست آور اگر می توان دل موری
فراغت از طلب خاتم سلیمان باش
هزار توبه ی می گر شکسته ای سهل است
اگر شکسته شد از تو دلی پشیمان باش
چو تندباد حوادث شود غبارانگیز
پناه مردم بی دست و پا، چو مژگان باش
ترا چه کار به نیک و بد زمانه سلیم
به حال خویش درین خانه همچو مهمان باش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف حال و احوال انسانی میپردازد که در دنیای ناپایدار و پرنوسان زندگی میکند. او میگوید که باید شاد و خندان باشد، حتی اگر در دل غمهایی دارد. او اشاره میکند که در دنیای پر از خطر و فتنه، باید تمام وجود خود را به کار گیرد و مانند غنچه در دل خود، به انتظار روزهای بهتر بنشیند. همچنین به بیفایده بودن تلاش در مقابل حوادث طبیعی و اجتماعی اشاره میکند و از انسان میخواهد که خود را از جریانات منفی دور نگه دارد و بر حال خویش تمرکز کند. در نهایت، او به این نکته میپردازد که در مواجهه با مشکلات زندگی، باید خود را مانند مهمانی در خانه زندگی ببینیم و از خودخواهی و قضاوت در مورد دیگران پرهیز کنیم.
هوش مصنوعی: مثل گلی که در این باغ باید شاد و خندان باشد، تو هم باید با حال و روز خودت مانند تاکی که بریده و ناراحت است، گریان باش.
هوش مصنوعی: در این باغی که نیروی جذابیت و زیبایی علاقهانگیز است، خود را تمام و کمال حس کن و همچون غنچهای که در آغوش لطیف خود پنهان شده، در دل خود آرام بگیر.
هوش مصنوعی: تلاش کردن ساحل برای جلوگیری از جریان موجها، فاقد نتیجه است. بهتر است مانند طوفان، با تمام قوت و انرژی، در برابر چالشها ایستادگی کنیم.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به این موضوع اشاره میکند که در حال حاضر هیچ لذتی و آرامشی در گشت و گذار در شهر وجود ندارد. به جای ماندن در شلوغی و هیاهوی شهر، بهتر است به دشت و بیابان برویم و از فضاهای آزاد و آرامشبخش استفاده کنیم.
هوش مصنوعی: اگر میتوانی، دل یک مورچه را به دست بیاور و از دلبستگیهای بیهوده و آرزوهای ناپایدار دوری کن.
هوش مصنوعی: اگر تو هزار بار از نوشیدن شراب توبه کنی، اشکالی ندارد؛ اما اگر دلی را که از تو آزرده شده مجدداً به درد بیاوری، آن وقت باید واقعاً نگران باشی.
هوش مصنوعی: زمانی که سختیها و مشکلات مانند یک طوفان به وجود میآیند و باعث بههمریختگی اوضاع میشوند، انسانها که در برابر این حوادث ناتوانند، باید مانند مژگان که در کنار چشمها هستند و از آنها محافظت میکنند، در کنار هم بایستند و یکدیگر را یاری دهند.
هوش مصنوعی: تو چه ارتباطی به خوبی و بدی اوضاع داری؟ بهتر است در وضعیت خودت بمانی و مانند مهمانی در این خانه زندگی کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر رفیقِ شفیقی درست پیمان باش
حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
شِکَنجِ زلفِ پریشان به دستِ باد مده
مگو که خاطرِ عُشّاق، گو پریشان باش
گَرَت هواست که با خِضْر همنشین باشی
[...]
ز خارزار تعلق ، کشیده دامان باش
به هر چه می کشدت دل ،ازان گریزان باش
قد نهال خم از بار منت ثمرست
ثمر قبول مکن سرو این گلستان باش
درین دو هفته که چون گل درین گلستانی
[...]
چو ابر بر سرمردم تمام احسان باش
معاش خلق جهان را تو میر سامان باش
چو گوهر، از گره کار هیچکس مگذر
بحل آن، همه استادگی چو دندان باش
مخور ز سنگدلی، چون نمک بهر دل ریش
[...]
دلا ز بزم حریفان چو غنچه پنهان باش
بپوش دیده و دور از شکست دوران باش
برو ز گلشن و در گوشه بیابان باش
ز خارزار تعلق کشیده دامان باش
چو ابر و بحر ز لاف سخا پشیمان باش
کرم کن و عرق انفعال احسان باش
بساط این چمن آیینهداری ادب است
چو شبنم آب شو اما به چشم حیران باش
حضور آبلهٔ پا اگر به دست افتد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.