نیستی عیش و طرب، بیگانگی کم یاد گیر
رسم آمیزش به اهل عالم از غم یاد گیر
از طرب هرکس که خندد، گریه بر خود می کند
در عروسی خانه رو، آیین ماتم یاد گیر
یک صبوحی بیش در اطراف این گلشن مکش
گل سبکروحی نمی داند، ز شبنم یاد گیر
بعد هر عمری به تیغ خویش آبی می دهند
رسم دنیاداری از شاهان عالم یاد گیر
حال هرکس می شود معلوم از آثارش سلیم
نام جم راگر نمی دانی، ز خاتم یادگیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.