آمد بهار و باغ شکفت از سرور ابر
جیب هواست نافه ی مشک از بخور ابر
از بس که آب و تاب ز فیض هوا گرفت
گوهر توان شمرد به درج بلور ابر
بی صرفه هرکه حرف زند، خصم دولت است
از سایه ی همای مگو در حضور ابر
چون پشت لاله گرم نباشد، که می شود
نارنج آفتاب نهان در سمور ابر
دامان من چو هست، به دریا چرا رود
نزدیک کرده چشم ترم راه دور ابر
گو خصم با سلیم مکن دعوی سخن
شبنم ز خود چه لاف زند در حضور ابر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.