گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

شد موی خضر در طلبت جابه جا سفید

ما را ز موی سر شده تا خار پا سفید

سر رفته است و از سر کویش نمی روم

رحمت برین ثبات قدم، روی ما سفید!

چون شاخ یاسمن ز خرام تو سرو را

بر تن ز شست و شوی عرق شد قبا سفید

ای مشت استخوان چه به جا مانده ای، که شد

در راه انتظار تو چشم هما سفید

پیریم و طفل خنده به تدبیر ما کند

چون صبح، موی ما شده در آسیا سفید!

چشمی سیاه ساخته بودم برو سلیم

از گریه کرد عاقبت آن بی وفا سفید