مشاطه را جمال تو دیوانه می کند
کآیینه را خیال پریخانه می کند
خورشید را به کوچه ی زلفت نشد نصیب
آن عشرتی که شبپره ی شانه می کند
سر بر زمین نهد پی نفرین عاقلان
طاعت چنین خوش است که دیوانه می کند
گل چون چراغ چهره برافروخت در چمن
بلبل تلاش منصب پروانه می کند
تسبیح کردن است گر از روی اعتقاد
انگور در کنشت کسی دانه می کند
امشب سلیم، ساقی بزمم خراب ساخت
من مستم، او شراب به پیمانه می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل را نگاه گرم تو دیوانه می کند
آیینه را رخ تو پریخانه می کند
دل می خورد غم من ومن می خورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه می کند
آزادگان به مشورت دل کنند کار
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.