گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند

چون شیشه ی حباب که از باد بشکند

نزدیک شد که ناخن شوقم به بیستون

بازار تیز تیشه ی فرهاد بشکند

هرجا کرشمه شیوه ی تعلیم سر کند

شاگرد تخته بر سر استاد بشکند

این بیضه ی دو زرده که خوانندش آسمان

گر دل بود، ز بیضه ی فولاد بشکند

هرگاه پا شکسته شدم در قفس سلیم

بالم دگر برای چه صیاد بشکند