آهم چو جوش زد، دل ناشاد بشکند
چون شیشه ی حباب که از باد بشکند
نزدیک شد که ناخن شوقم به بیستون
بازار تیز تیشه ی فرهاد بشکند
هرجا کرشمه شیوه ی تعلیم سر کند
شاگرد تخته بر سر استاد بشکند
این بیضه ی دو زرده که خوانندش آسمان
گر دل بود، ز بیضه ی فولاد بشکند
هرگاه پا شکسته شدم در قفس سلیم
بالم دگر برای چه صیاد بشکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و تلخ شاعر میپردازد. او از درد و ناامیدی سخن میگوید و تشبیهاتی به کار میبرد که نشان دهنده شکنندگی و زودگذر بودن زندگی و آرزوهاست. به طور خاص، شاعر به کشمکشهای درونی خود اشاره میکند و از آسیبپذیریاش در برابر عشق و تعلیم یاد میکند. او همچنین به امید و آرزوهایی که در دل دارد اشاره میکند و از تهدیدی که این آرزوها را در معرض شکست قرار میدهد، سخن میگوید. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که حتی در قفس سلیم، او همچنان در معرض خطر شکست و ناامیدی است.
هوش مصنوعی: وقتی که از دل احساس گرانینی کنم، دل افسردهام مانند شیشهای که بر اثر باد میشکند، دچار شکستگی میشود.
هوش مصنوعی: به زودی احساس شوق و هیجان من به قدری زیاد میشود که ممکن است به آسانی از کنترل خارج شود و به نقطهای برسد که همه چیز را نابود کند.
هوش مصنوعی: هر جا که جذبه و زیبایی آموزش به پایان برسد، شاگرد میتواند به استاد خود اعتراض کند و حتی در برابر او rebellious شود.
هوش مصنوعی: این آسمان که به شکل دو زردهی بیضی است، اگر قلبی شجاع داشته باشد، میتواند به راحتی از بیضهی سخت و محکم فولاد بشکند.
هوش مصنوعی: هر وقت که به دلیل آسیب یا شکست نتوانستم به راحتی حرکت کنم، دیگر چه نیازی است که صیاد به کمین من بیفتد و من را بگیرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.