گنجور

 
سلیم تهرانی

رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد

صورت حال مرا بر در و دیوار کشد

ناخنی بایدش از برگ گل آورد به چنگ

هرکه خواهد ز دل مرغ چمن خار کشد

طاقت و صبر ازین بیش ندارم، وقت است

که مرا شور جنون بر سر بازار کشد

در ره شوق تو افتد چو گذارم به چمن

بلبلم از کف پا خار به منقار کشد

مرگ خوشتر بود از رحمت احباب، سلیم

مرهم از زخم دلم تا به کی آزار کشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
کلیم

چند در وصل تو دل حسرت دیدار کشد

در چمن ناله مرغان گرفتار کشد

دل که غیر از دم آخر، نفس خوش نزند

در ته تیغ نشیند که ز پا خار کشد

گرچه دست هوسم یک گل ازین باغ نچید

[...]

صائب تبریزی

جذبه ای کو که مرا جانب دلدار کشد؟

دامن جان مرا زین ته دیوار کشد

نظر پاک به خاک است برابر امروز

ورنه آیینه چرا حسرت دیدار کشد؟

ذوق آزار اگر این است که من یافته ام

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه