چند در وصل تو دل حسرت دیدار کشد
در چمن ناله مرغان گرفتار کشد
دل که غیر از دم آخر، نفس خوش نزند
در ته تیغ نشیند که ز پا خار کشد
گرچه دست هوسم یک گل ازین باغ نچید
جذب پای طلبم خار ز دیوار کشد
منم آن عاشق قانع که بکنج گلخن
شعله در بر بهوای قد دلدار کشد
شمع بگداخت سراپا و شد از شرم خلاص
تا یکی خجلت از آن قامت و رخسار کشد
هر سریرا که بود مغز خرد یک سر مو
تا بود داغ چرا منت دستار کشد
هر که گوید که بروی تو بود گل مانند
روکشی بر رخ آئینه ز زنگار کشد
آب در گوهرم از گرد کسادی شده گل
کی باین مهره گل طبع خریدار کشد
همدم آورد طبیبش بسر از بسکه کلیم
یاد آن چشم کند ناله بیمار کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جذبه ای کو که مرا جانب دلدار کشد؟
دامن جان مرا زین ته دیوار کشد
نظر پاک به خاک است برابر امروز
ورنه آیینه چرا حسرت دیدار کشد؟
ذوق آزار اگر این است که من یافته ام
[...]
رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد
صورت حال مرا بر در و دیوار کشد
ناخنی بایدش از برگ گل آورد به چنگ
هرکه خواهد ز دل مرغ چمن خار کشد
طاقت و صبر ازین بیش ندارم، وقت است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.