جذبه ای کو که مرا جانب دلدار کشد؟
دامن جان مرا زین ته دیوار کشد
نظر پاک به خاک است برابر امروز
ورنه آیینه چرا حسرت دیدار کشد؟
ذوق آزار اگر این است که من یافته ام
جای رحم است بر آن کس که ز پا خار کشد
از جهان چشم بپوشید که این خاک سیاه
سرمه خواب به چشم و دل بیدار کشد
نتواند خرد از عالم گل بیرون رفت
کور اگر نیست چرا دست به دیوار کشد؟
نبرد طوطی اگر حرف ز مجلس بیرون
در بغل آینه را تنگ چو زنگار کشد
لب پیمانه به گفتار نیاورد او را
خط مگر حرفی ازان لعل گهربار کشد
خاطر مردم آزاده پریشان نشود
از خزان سرو محال است که آزار کشد
سر برآرد ز گریبان مسیحا صائب
سوزنی کز قدم راهروان خار کشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به جستجوی جذبهای اشاره دارد که شاعر را به سوی محبوبش میکشاند. او از درد و حسرت ناشی از جدایی و ناکامی در دیدار سخن میگوید و به آرزوی دلمشغولیهای عاشقانه اشاره میکند. شاعر به زیبایی و ظرافتهای زندگی، به خصوص در مواجهه با دردها و رنجها مینگرد و به نکتههای عمیقتری درباره وجود و حقیقت میرسد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق و تلاش برای رسیدن به محبوب، همواره با موانع و سختیها همراه است.
هوش مصنوعی: آیا نیرویی هست که مرا به سوی محبوب بکشاند؟ آیا چیزی هست که روح من را از این دیوار پایین بکشد؟
هوش مصنوعی: اگر نگاه خالص و بی آلودگی به خاک داشته باشیم، امروز با زمین برابریم؛ وگرنه چرا آینه باید حسرت دیدار را تحمل کند؟
هوش مصنوعی: اگر این لذت عذاب آوری است که من تجربه کردهام، باید برای anyone که از این درد رنج میبرد، افسوس خورد.
هوش مصنوعی: از این دنیا دلسرد شوید، زیرا این خاک سیاه باعث میشود که چشم و دل بیدار شما را به خواب فرو ببرد.
هوش مصنوعی: هیچ خردی نمیتواند از دنیای گل و زیباییها خارج شود. اگر کسی نابیناست، چرا باید با دست به دیوار تکیه کند و حرکت کند؟
هوش مصنوعی: اگر طوطی در جنگ و گفتمان خود، از صحبتهای مجلس خارج شود، مانند اینکه در آینهای تنگ زنگار نشسته باشد.
هوش مصنوعی: لب پیمانه چیزی نمیگوید، مگر آنکه صحبت از آن دانههای گرانبها باشد که در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: دل مردم آزاده نباید از خشکسالی و بیثمر شدن درخت سرو ناراحت شود، چرا که این درخت نمیتواند زخم و آزار را تحمل کند.
هوش مصنوعی: مسیحا سر خود را از گریبان بیرون میآورد و سوزنی که از پاهای عابران، خار را میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چند در وصل تو دل حسرت دیدار کشد
در چمن ناله مرغان گرفتار کشد
دل که غیر از دم آخر، نفس خوش نزند
در ته تیغ نشیند که ز پا خار کشد
گرچه دست هوسم یک گل ازین باغ نچید
[...]
دل چسان دست ازان طره طرار کشد؟
چون کسی از دو جهان دست به یکبار کشد؟
سر برآرد چه عجب گر ز گریبان مسیح
سوزنی کز قدم راهروان خار کشد
جای شکرست نه جای گله، گر دیده ورست
[...]
رفت اشکم که سری بر گذر یار کشد
صورت حال مرا بر در و دیوار کشد
ناخنی بایدش از برگ گل آورد به چنگ
هرکه خواهد ز دل مرغ چمن خار کشد
طاقت و صبر ازین بیش ندارم، وقت است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.