دلم در باغ نتوانست امشب خواب راحت کرد
سحر را شورش مرغان به من صبح قیامت کرد
دلی بر باد دادم در ره مهر و وفای او
که خورشید از غبارش خانه ی خود را عمارت کرد
هوای کشته گردیدن به تیغ آفتاب خود
سراپای مرا چون شمع، انگشت شهادت کرد
صبا از چین زلف او مگر سوی چمن آمد
که بوی مشک، زخم لاله و گل را جراحت کرد
سلیم آزادی هرکس به محشر باعثی دارد
گناه میکشان را ساقی کوثر شفاعت کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.