چشم توام ز هوش تهیدست می کند
یک سرمه دان شراب، مرا مست می کند!
منعم مکن که گریه ی مستانه را دلم
چنان که می به جام و سبو هست، می کند
آرام، سازگار اسیران عشق نیست
بلبل فغان به شاخ چو بنشست، می کند
فریاد شد ز خانه ی همسایگان بلند
مطرب ز بس که زمزمه را پست می کند
آن باغبان که همت خود را بلند کرد
دیوار اگر کند به چمن، پست می کند
سوز دلم ز آبله لشکر کشیده است
هرجا که رو نهد چو کف دست می کند
تا کرده اند نسبت او را به گل سلیم
بوی گلم چو مرغ چمن مست می کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.