خوش آنکه خسته دلان می ز جام ژرف کشند
چو نقطه از دهن تنگ یار، حرف کشند
نمیکشند خجالت ز دوستان هرگز
چو تنگحوصلگان می به قدر ظرف کشند
به طاق دار کمانی که مانده از منصور
کشند خسته دلان تو و شگرف کشند
خیال حسن سیاهان هند در ایران
چو سرمهایست که در چشم، روز برف کشند
چو گل ز شبنم می آن کسان که مست شوند
شراب عشق ترا با کدام ظرف کشند؟
مجوی صرفه ز آزادگان عشق، سلیم
که بار ننگ درم از برای صرف کشند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.