به کوی عشق اسیران به بوی یار روند
که بلبلان به چمن از پی بهار روند
به پای خم چو نشینند می کشان به نشاط
به فکر کار نیفتند تا ز کار روند
هلاک شیوه ی تمکین بی قرارانم
که همچو کوه نشینند و چون غبار روند
چو در برون چمن بگذری، همه گل ها
پی نظاره به بالای شاخسار روند
چو مومیایی لطفی امید نیست سلیم
شکستگان به سر کوی او چه کار روند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.