نه همین از تو مرا گرد غم از سینه رود
از تماشای تو زنگ از دل آیینه رود
رشکم آید به گدایی که به دریوزه ی می
بر در میکده ها در شب آدینه رود
گر در آتش فکنم همنفسان، ممکن نیست
که مرا داغ می از خرقه ی پشمینه رود
طور از شعله ی دیدار تو همچون طفلان
پی آتش به در خانه ی آیینه رود
غیر را مصلحتی هست ز دیوان سلیم
دزد، کی بهر تماشا سوی گنجینه رود؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.