گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

زبان که یاد دل بوالفضول می‌آرد

سند به دعوی ملک نزول می‌آرد

نصیب نیست مرا از شکفتگی که جهان

چو غنچه‌ام ز گلستان ملول می‌آرد

ز باغبان چو کسی شاخ سنبلی طلبد

به صد عزیزی موی رسول می‌آرد

ز دست مطرب مجلس چو دف کنم فریاد

برای نغمه‌ای از بس اصول می‌آرد!

ز کارسازی همت سلیم شکوه مکن

که هرچه می‌کنی آن را قبول می‌آرد