چو مجنون بر زبانم حرف او افسانهٔ لیلیست
کسی کو آشنای او بود، بیگانهٔ لیلیست
عجب دارم که مجنون، تر کند لب از می کوثر
به محشر گر نگویندش که این پیمانهٔ لیلیست
ز عشق پاک خود مشاطهٔ حسن نکویانم
دلم آیینهٔ شیرین و دستم شانهٔ لیلیست
ز تأثیر محبت این قدر کافیست مجنون را
که هرکس بیند او را، گوید این دیوانهٔ لیلیست
اجل مشکل که بتواند شکار خود کند او را
که مرغ روح مجنون صید دام و دانهٔ لیلیست
نظر بر روی او دارم، ولی بیطاقتی برجاست
دلم سرمنزل مجنون و چشمم خانهٔ لیلیست
حدیث دین و دنیا را سلیم از وی چه میپرسی
که مجنون را همیشه گوش بر افسانهٔ لیلیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.