آن قدر سوزی که خواهد شعله با آه من است
هر زر داغی که دارد عشق، تنخواه من است
در جگر آبم نمانده، گریه را سامان کجاست
آستینم تر ز ننگ دست کوتاه من است
نرگسی بر رهگذار خویش دیدم، سوختم
نوغزال من همانا چشم بر راه من است
نیست آزادی نصیب من، که هرجا می روم
بند و زنجیرم چو فیل مست همراه من است
بس که اخوانند چون یوسف به من نامهربان
گرگ همچون پاسبانان بر سر چاه من است
احتیاجم نیست بر شاهان عالم چون سلیم
در جهان هرجا که درویشی بود، شاه من است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و رنج عاطفی و روحی گویا سخن میگوید. شاعر احساس میکند که عشق مانند آتش در دلش میسوزد و دردهایش عمیق و بیپایان هستند. او به داشتن احساس ناامیدی و بیکسی اشاره میکند و از ننگ و کوتاهی دستش ابراز نارضایتی میکند. در عین حال، او به امید و انتظار برای یافتن عشق و آزادی اشاره دارد، اما حس میکند که در زنجیر و دلبستگی گرفتار است. شاعر به تنهایی و ناامیدی خود از دیگران نیز میپردازد و بر این باور است که در راه عشق و دوستی، حتی جدایی و بیمهری را تجربه کرده است. در نهایت، او به سادگی و بینیازی از قدرت و ثروت شاهان اشاره میکند و درویشی را که در کنار اوست، حقیقیترین آفریده میداند.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که شدت عواطف و احساسات عاشقانه آنچنان قوی است که حتی با یک نفس یا آه، میتواند آتش و شعلهای به پا کند. همچنین، نشان میدهد که تمامی تجربهها و احساساتی که در عشق وجود دارد، برای شخص گوینده به نوعی ارزشمند و گرانبهاست. به عبارت دیگر، عشق تمامی داغها و احساسات عمیق اوست و این تجربیات به او اعتبار و اهمیت میدهد.
هوش مصنوعی: دلی شکسته دارم و هرگونه آب و عاطفه از من رفته است. نمیدانم باید در این حالت ناامیدی و اندوه چگونه خود را کنترل کنم؛ چرا که آستینم از اشک پر شده و این نشانهای از خجالت و ضعف من است.
هوش مصنوعی: در مسیری که میرفتم، نرگسی را دیدم که مرا سوزاند. حالا دیگر عطر و زیباییاش را در یاد دارم و همیشه منتظر بازگشت من است.
هوش مصنوعی: من هر جا میروم، آزادی به من نمیرسد و همیشه مانند یک فیل مست که زنجیرش کردهاند، وابسته و محصور هستم.
هوش مصنوعی: بسیار افرادی که به من نزدیکاند، به مانند برادران یوسف، با من بیرخی میکنند و آنانی که مانند گرگها در اطراف من هستند، همچون پاسبانانی گرداگرد چاه من قرار دارند.
هوش مصنوعی: من نیازی به ثروتمندان و فرادستهای جهان ندارم، زیرا در هر کجا که یک درویش حضور داشته باشد، او برای من مانند یک شاه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر قدم لغزیدنی فرش قدمگاه من است
چاه راهم چون قلم پیوسته همراه من است
گشته از افتادگی آن سرفرازی حاصلم
کاسمان در سایهٔ دیوار کوتاه من است
از طریق راست خاشاکِ خطرها رفتهاند
[...]
خاکساری تا دلیل جان آگاه من است
می کند هموار هر چاهی که در راه من است
مشت بر خارا زدن، بازوی خود رنجاندن است
می کند با خویش بد هر کس که بدخواه من است
انتقام از دشمن عاجز به نیکی می کشم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.