گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

شور عجبی در چمن از بلبل صبح است

از دست منه جام که فصل گل صبح است

از زلف شبم پنجه ی مژگان چه گشاید

این شانه سزاوار خم کاکل صبح است

از بس که طراوت چکد از حسن تو، گویی

رخسار تو شبنم زده همچون گل صبح است

نومیدی من می کشد آخر به امیدی

زلف شبم از سلسله ی سنبل صبح است

درمان دماغ و دل مخمور سلیم است

آن نشأه ی فیضی که به جام مل صبح است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode