گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سلیم تهرانی

سر نهادن به سر کوی غمت تسلیم است

خاستن از سر جان عشق ترا تعظیم است

شوق دیدار به هرجا که شود حوصله سوز

تیشه ی بتگری از ناخن ابراهیم است

مطلب کسوت سلطان و گدا خرسندی ست

هر کلاهی که سری گرم کند دیهیم است

نیک و بد آنچه ز طفلان دبستان شنود

طفل را هوشی اگر هست، همه تعلیم است

نه همین گل به سر از عزت زر جا دارد

دلنشین همه کس نغمه ی ساز از سیم است

این سرشکی که تو داری به ره شوق، سلیم

در یبابان مشو ایمن که ز طوفان بیم است