همچو لاله روزگارم در قدح نوشی گذشت
حیف ایامی که همچون گل به بیهوشی گذشت
بعد ازین آتش زبانی را تماشا کن که چیست
سوختم چون شمع، کار من ز خاموشی گذشت
بی مروت! این که یاد ما ز یادت رفته است
چون فراموشی توان گفت، از فراموشی گذشت!
جز زمین و آسمان کس رتبه ی ما را نیافت
همچو آن حرف بلندی کو به سرگوشی گذشت
جوهر شمشیر ظاهر شد ز عریانی سلیم
نیستم آیینه، عمرم در نمدپوشی گذشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.