باز برقی را نظر بر خرمنم افتاده است
اشک خونین را رهی بر دامنم افتاده است
یک سر مویم ز آسیب جنون آسوده نیست
چاک بر هر رشته ی پیراهنم افتاده است
آخر از کوتاهی خود، بخیه ی زخمی نشد
رشته ی گوهر ز چشم سوزنم افتاده است
طوطی ام، وز بینوایی همچو طوق فاخته
رفتن هندوستان بر گردنم افتاده است
خواهد از کوی وصال او کند دورم سلیم
آسمان گویا به فکر کشتنم افتاده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، به احساسات عمیق و دردهای شخصی شاعر اشاره دارد. او از وضعیت خود گلهمند است و میگوید که بر عنوان برقع او، دشواریها و غمها سایه افکندهاند. اشکهایش به خون مینشیند و با آسیبهایی که تحمل میکند، آرامش ندارد. شاعر به زخمهایی که بر دل و جانش نشستهاند اشاره میکند و نشاندهنده حس ناامیدی و بیپناهیاش است. او همچنین به حسرت دیدار معشوق و دوری از او اشاره میکند و این احساسات او را تا مرز نابودی میکشاند. در نهایت، به نظر میرسد که تقدیر آسمان برای او ناپسند است و بر نابودیاش میاندیشد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد توجهی ناگهانی به خرمن (محل جمعآوری محصول) من جلب شده است و اشکی پر درد و غم از چشمانم بر دامنم چکیده است.
هوش مصنوعی: به خاطر جنون و دیوانگی، هیچ قسمتی از وجودم در امان نیست و آسیب ندیده. هر رشته از لباسهایم پر از چاک و پارگی است.
هوش مصنوعی: به دلیل نقص در خودم، رشتهی گوهر که از چشمم افتاده، به جراحتی دوخته نمیشود.
هوش مصنوعی: طوطی من به دلیل فقر و تنگدستی، مانند یک طوق بر گردنم حس میشود و سفر به هندوستان برایم به یک بار و مسئولیت تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: میخواهد از خط زندگیام دور شود، انگار که آسمان به فکر نابود کردن من افتاده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
داغ می گل گل به طرف دامنم افتاده است
همچو مینا میکشی بر گردنم افتاده است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.