شمع بر روی تو سرگرم نگاه افتاده ست
کار آیینه ز شوق تو به آه افتاده ست
در سرشت همه کس شوق تو مادرزاد است
از رحم در طلبت طفل به راه افتاده ست
لاله زار است سر کوی تو گویی که درو
رفته سرها همه بر باد و کلاه افتاده ست
گل دگر خنده ای از چهچه بلبل دارد
در ره این چمن آیا که به چاه افتاده ست
کرده نفرین جهان هر که گذشته ست سلیم
که بت راهزنی بر سر راه افتاده ست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.