گنجور

 
سلیم تهرانی

شورش مغز جنون نالهٔ مستانهٔ ماست

شانهٔ طرهٔ آشفتگی افسانهٔ ماست

بال و پر نیست که خود را برساند جایی

گریهٔ شمع به نومیدی پروانهٔ ماست

اختیار سر ما تیغ محبت دارد

موج سیلاب، کلید در ویرانهٔ ماست

باده جز در دل شب فیض نبخشد ما را

گل شب‌بو که شنیدی، گل پیمانهٔ ماست

خط خوبان همه دلجوی بود، آه سلیم

چشم صد مور گرسنه پی یک دانهٔ ماست