داد چو بر زلف سمن سا شکست
در شکن زلف چو دلها شکست
دل به فغان کرد دل دوست نرم
شیشه ببیند که خارا شکست
خانه ی صبرم شده ویران ز اشک
کشتی ام از موجه ی دریا شکست
یاد دل افتادم و آن چشم مست
مستی اگر شیشه ی صهبا شکست
نقش لب لعل که تا بسته شد
رونق بازار مسیحا شکست
طبع (سحاب) و لب او قدر در
همچو کف خسرو دریا شکست
فتحعلی شاه کز اجلال او
شوکت اسکندر و دارا شکست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.