جز خانه ی دل منزل جانانه ندانم
کس را بجز او صاحب این خانه ندانم
امروز که گویند تو در خانه ی مائی
از بی خودی شوق ره خانه ندانم
از خال تو افتاده بدام ار چه بود باز
مرغ دل من مایل این دانه ندانم
عیبم مکنید ار رهم افتاد به مسجد
کامروز زمستی ره میخانه ندانم
عجبی عجب از تو به مرا هست و علاجش
جز اینکه کشم یک دو سه پیمانه ندانم
افسانه ی بی خواب همی خواهد و اکنون
از من که بجز درد دل افسانه ندانم
زینسان که (سحاب) اینهمه دل بسته به هر موی
جز این که بر آن زلف زند شانه ندانم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.