چون نیست بدل قوت فریاد گرفتم
در رهگذرش جا ز پی داد گرفتم
خواهم که به دام آورم از سادگی او را
آنگه به فریبی که از و یاد گرفتم
چون میل تو را دید به امداد تو آمد
بر قتل رقیب آنکه به امداد گرفتم
از شوق شد از بال و پرم قوت پرواز
هر گه که ره خانه ی صیاد گرفتم
نگرفت به من پیر خرابات اگر چه
چندی زجهالت ره زهاد گرفتم
حسنی نه بقدری که فراموش نگردد
هر نکته که در عشق بتان یاد گرفتم
ویران چو (سحابش) کند از اشک دگر بار
کاشانه ی او را دگر آباد گرفتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.