از تغافل یا تو را با خویش مایل میکنم
یا برون مهر تو را یک باره از دل میکنم
گر به جا خوی برآرد خون ز چشمم دور نیست
زر تیغ از بس که شرم از روی قاتل میکنم
هر زمان بر سینه از ناخن گشایم رخنهها
چارهها بنگر که بهر تنگی دل میکنم
میکنم یا دل به آسانی ز مهر روی تو
یا که بر خود کار را یک باره مشکل میکنم
ایمنند از گمرهی واماندگان کاروان
چون جرس تا ناله در دنبال محمل میکنم
اینکه ترک عاشقی کردم نه از وارستگی است
امتثال حکم شاهنشاه عادل میکنم
شهنشان فتحعلیشاه آنکه شرم آرد (سحاب)
چون به دریا ابر دستش را مقابل میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات خود نسبت به عشق و عاشقی میپردازد. او از تلاش برای فراموش کردن معشوق سخن میگوید و از عواطف متناقضی که دارد، ابراز ناراحتی میکند. شاعر بیان میکند که دلش در شرایطی ساده به عشق روی معشوق مایل است و در شرایطی دیگر، خود را دچار زحمت و مشکل میکند. او همچنین از احساسات موردی و دغدغهها به هنگام عشق ورزیدن سخن میگوید و ضمن اشاره به وفاداری و پذیرش کاروان عشق، نشان میدهد که ترک عشقش به دلیل بیقراری نیست، بلکه به خاطر اطاعت از رنجشهایی است که برایش به وجود آمدهاند. در نهایت، از کیفیت عشق و زیبایی آن با نگاهی به تصویر طبیعت و نمادهایش سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من یا تو را با بیتوجهی به خودم جذب میکنم، یا به سرعت محبتت را از دل بیرون میکنم.
هوش مصنوعی: اگر اشک از چشمانم بریزد، به خاطر این است که بسیار از روی قاتل شرم دارم و این باعث میشود که حتی ضربهای هم از خودم نزنم.
هوش مصنوعی: هر بار که با ناخن بر سینهام میزنم و به زخمهایم نگاه میکنم، به دنبال راهحلی هستم برای تنگی و فشار دل.
هوش مصنوعی: من یا به راحتی دل خود را به محبت چهره تو میسپارم، یا اینکه به خودم زحمت میدهم و کار را سخت میکنم.
هوش مصنوعی: کسانی که در کاروان سفر میکنند، به خاطر صدای جرس از گمراهی در امان هستند، اما من به خاطر نالهام که در پی محمل میزنم، احساس تنهایی و غم میکنم.
هوش مصنوعی: اینکه از عشق و عاشقی دست برداشتهام به این دلیل نیست که از آن رها شدهام، بلکه به خاطر پیروی از فرمان شاه عادل این کار را انجام میدهم.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به شخصیتی بزرگ و با وقار، که قدرت و عظمت او به قدری است که حتی طبیعت نیز در برابرش خجالت میکشد. ابرها در آسمان به دریا نزدیک میشوند، اما به خاطر احترام به او، دستشان را به سمت دریا دراز نمیکنند. این تصویر نمادی از بزرگی و نفوذ او در برابر نیروهای طبیعی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر زمانت پیش چشم خود تخیل میکنم
یک به یک اسرار حسنت را تامل میکنم
چون بدین خوبی که هستی نقش میبندم تو را
میشوم حیران که بیتو چون تحمل میکنم
نام تو گفتن نیارم فاش مقصودم تویی
[...]
می روم در باغ و سر در پای سنبل می کنم
عمر را چون شانه صرف زلف و کاکل می کنم
می نویسم از چمن با آن گل رو نامه یی
خامه تحریر از منقار بلبل می کنم
نیست حاجت زاد راه از خویش بیرون رفته را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.