تا پیر می فروش چه آمد سعادتش
کآمد سعادت ابدی در ارادتش
دل را که چون شهید جفا کرد تا بحشر
در حق من قبول نباشد شهادتش
ما معصیت بقصد ریا خود نمیکنیم
تا شیخ را چه قصد بود از عبادتش
اکنون شدم هلاک بیا بر مزار من
بیمار خویش را که نکردی عیادتش
با پیر ما کسی که نبودش ارادتی
هر طاعتی که کرد بباید اعادتش
هر کشته ای که روز جزا دامنش گرفت
گردید بی نصیب ز اجر شهادتش
چندیست کرده ترک دل آزاری (سحاب)
کآزار تازه ای رسد از ترک عادتش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.