دل بدرد عشق اگر چندی گرفتارت کند
شاید از درد گرفتاران خبردارت کند
دلبری بایست هر جائی تو را تا هر زمان
با خبر از اضطراب رشک اغیارت کند
گربیاری تاب در آئینه بنگر روی خویش
تا چو من زین نیکوان، حسن تو بیزارت کند
گر تو را این است دل باید نگار پر فنی
تا به هر ساعت هزاران عشوه در کارت کند
گاهگاهی گوش بر افغان بیداران کنی
گر فغان دل شبی از خواب بیدارت کند
عاقبت پاداش آن جوری که کردی با (سحاب)
سخت میترسم بروز خود گرفتارت کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خدا خواهم که چو من عاشق زارت کند
درکمند زلف دلداری گرفتارت کند
یوسف آسا سازدت گاهی به چاه غم اسیر
گه ز چه بیرونت آرد سوی بازارت کند
چشم مستی خواهم ازدستت رباید عقل وهوش
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.