نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد
باید نخست گوش به این داستان نداد
فردا نوید وصل به عشاق داده بود
امشب عبث نبود که مرگم امان نداد
دارد به انتقام کی این دشمنی به من
هرگز ز مهر کام مرا آسمان نداد
بسیار کس که نام وفا برد بر زبان
اما کسی نشانی از این بی نشان نداد
دانی ز جور خویش که را داد ایمنی
او را که از نگاه نخستین امان نداد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیتها از احساس درد و ناامیدی صحبت میکند. او اشاره میکند که نمیتوان زیبایی محبوب را توصیف کرد و از جان مایه گذاشت، و بیان میکند که انتظار وصال و عشق در آینده وجود دارد، اما در حال حاضر مرگ مانع اوست. همچنین به دشمنی و بیوفایی آسمان و دیگران اشاره دارد که هرگز محبت و وفا را به او هدیه نکردهاند و نشاندهنده بیاعتباری سخنان درباره وفا هستند. در نهایت، او از بیرحمی خود و عدم امنیتی که در عشق تجربه کرده سخن میگوید.
هوش مصنوعی: نمیتوان توصیف زیبایی اسب را شنید بدون اینکه جان خود را فدای آن کرد و پیش از شنیدن داستان، باید به دقت گوش فرا داد.
هوش مصنوعی: فردا خبر از ملاقات معشوق به عاشقان میداد، اما امشب بیهوده نیست که مرگ به من اجازه نداد تا این شادی را تجربه کنم.
هوش مصنوعی: آسمان هرگز به من از روی محبت و عشق چیزی نداده است و اکنون به خاطر دشمنیاش، به انتقام مینویسد.
هوش مصنوعی: بسیاری هستند که از وفاداری صحبت میکنند، اما هیچکس نشانهای از این وفاداری واقعی نشان نداده است.
هوش مصنوعی: میدانی که از ظلم و ستم خودت، چه کسی را در امان گذاشتی؟ او کسی است که از همان نگاه اول هم به او امان ندادید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کس را فلک ز دست حوادث امان نداد
عنقاست داد او که ازو کس نشان نداد
مرغی که بی مراد بر این آشیان نشست
او را جز از مضیق زوال، آشیان نداد
بر شاخ عمر هیچ کسی غنچه ای ندید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.