کس را فلک ز دست حوادث امان نداد
عنقاست داد او که ازو کس نشان نداد
مرغی که بی مراد بر این آشیان نشست
او را جز از مضیق زوال، آشیان نداد
بر شاخ عمر هیچ کسی غنچه ای ندید
کان غنچه را بهار به دست خزان نداد
فرسود عمر خلق بر امید سود او
وین ساده جز به مایه اصلی زیان نداد
برخوان او نواله خوش هست لیکن او
کس را ز خوان، نواله بجز استوان نداد
بس کس که کرد دیده خود خانی از سرشگ
کین نیلگون سپهر مرا ملک خان نداد
گو کیست کز سپهر نمی دید و خون نخورد؟
یا کیست کز زمانه جوی خورد و جان نداد؟
مسکین جهان چگونه دهد جامه ای کزان؟
یک ریشه نقش بند به دست جهان نداد
از صرف روزگار مجوی ای مجیر هان
چیزی که او به هیچ گرانمایه آن نداد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به ناتوانی انسانها در برابر حوادث و تقدیر اشاره میکند و میگوید که هیچکس از آزار زمانه در امان نیست. او به مشکلات و موانعی که در زندگی وجود دارد، اشاره میکند و تأکید میکند که هیچکس نمیتواند از زوال و نابودی خود جلوگیری کند. کسانی که امیدوار به زندگی بهتر هستند، اغلب دچار ناامیدی میشوند و بر سر شمع امیدی که در دل دارند، تنها سراب میبینند. شاعر به این نکته نیز اشاره میکند که در نهایت، هیچ کس نتوانسته به واقعیات زندگی فرار کند و همه ما با ناامیدی و دردهای این دنیا روبهرو هستیم. او از خوان نعمت الهی سخن میگوید و به یاد میآورد که هیچکس نمیتواند بهراحتی از آن بهرهمند شود. در پایان، شاعر به مخاطب هشدار میدهد که از گذر زمان و بیثباتی دنیا ناامید نشود، زیرا ارزشی که به دست میآید، غالباً بدون زحمت نیست.
هوش مصنوعی: هیچکس از دست اتفاقات و حوادث روزگار در امان نمانده است؛ مانند پرنده افسانهای عنقا، که هیچکس نشانی از او ندارد.
هوش مصنوعی: مرغی که بدون هدف و خواسته در این مکان فرود آمد، جز اینکه با سختی و زوال مواجه شود، جایی برای زندگی نداشت.
هوش مصنوعی: هیچکس در طول عمرش به غنچهای دست نیافت، زیرا آن غنچه هرگز به بهار نمیرسد و در نهایت به دست خزان از بین میرود.
هوش مصنوعی: عمر مردم در آرزوی بهرهوری از سرمایهها سپری میشود، اما این فرد سادهدل هیچ سودی جز به خاطر سرمایه اصلیاش به دست نیاورده است.
هوش مصنوعی: او غذای خوشمزهای را میخواند و آماده میکند، اما هیچ کس جز سنگ را از سفرهاش نمیخورد و سهمی نمیبرد.
هوش مصنوعی: بسیاری از افرادی که به خاطر غم و اندوه خود اشک ریختهاند و هرگز به رفاه نرسیدند، در حالی که من، با وجود تمام مشکلات، هیچ دلیلی برای تسلیم شدن ندارم و دنیای من نباید به این وضعیت دچار شود.
هوش مصنوعی: کیست که از آسمان به دور مانده و از درد و رنج بینصیب بوده است؟ یا کیست که از سختیهای زمانه گذر کرده و جانش را فدای آن نکرده است؟
هوش مصنوعی: مسکین، چگونه ممکن است که این دنیا به کسی چیزی بدهد که خود از آن بیبهره است؟ هیچکس از این جهان به کسی چیزی را به ارث نمیبرد.
هوش مصنوعی: ای مجیر، از تغییرات و ناپایداریهای زندگی دنبال چیزی نباش که ارزش زیادی داشته باشد، زیرا او هیچگاه آن را نخواهد داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نتوان شنید وصف رخش را و جان نداد
باید نخست گوش به این داستان نداد
فردا نوید وصل به عشاق داده بود
امشب عبث نبود که مرگم امان نداد
دارد به انتقام کی این دشمنی به من
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.