پوشد اگر نهان نه کنی در نقاب رخ
از شرم آفتاب رخت آفتاب رخ
تا چیست جرم دل که به خونش بود مدام
او را نگار پنجه و ما را خضاب رخ
چون بی تو خواب رخ ننماید به چشم من
در چشم من چه گونه نمائی به خواب رخ
ما و تو را چو لاله بود سرخ رو ولیک
ما را زخون دیده تو را از شراب سرخ
با جنگ او خوشم که به سوی من آورد
هنگام خشم روی و به گاه عتاب رخ
گرنه ز غیرت لب چون لعل ناب او
بهر چه شسته است بخون لعل ناب سرخ
چون بی حجاب جلوه کند ماه من بپوش
ای ماه از حجاب رخش در حجاب رخ
چشم (سحاب) همچو سحاب است اشکبار
پوشیده است تا مه من از (سحاب) رخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.