دادهام جان رو نما تا روی جانان دیدهام
گرچه دشوار است دیدارش من آسان دیدهام
خار میآید گل و سنبل بچشمم از دمی
کان رخ گلگون و آن زلف پریشان دیدهام
کی شود یارب شب وصل آید و من با حبیب
بازگویم آنچه درایام هجران دیدهام
دل ز زلفش برنمیگیرم من ای زاهد برو
گر تو آنرا کفر دیدستی من ایمان دیدهام
هر کسی دیده است در کاری صلاح خویشتن
من صلاح خویش را در عشق جانان دیدهام
سخت و سستی چون دل و عهدش ندارم در نظر
منکه سخت و سست عالمرا فراوان دیدهام
ز آه و افغان دم مبند ایدل که من در کار خود
هر گشایش دیدهام از آه و افغان دیدهام
خضر از آب بقا هرگز ندیده است آنچه را
من ز خاک درگه شاه خراسان دیدهام
چون صغیر از درگهش هرگز نخواهم روی تافت
زانکه این درگاه را من قبله جان دیدهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق به معشوق صحبت میکند و میگوید که حتی اگر دیدن معشوق دشوار باشد، او آن را آسان میبیند. او زیباییهای دنیا را در مقایسه با چهره معشوق بیارزش میداند و تأکید میکند که عشقش به معشوق برایش از هر چیز دیگری مهمتر است. همچنین، او به زاهدان میگوید که عشق او کفر نیست بلکه ایمان است و خود را در عشق معشوق راضی میبیند. شاعر به دشواریها و غمهای عشق اشاره میکند و بیان میکند که هر گشایش و خوشیای که در زندگیاش بوده، حاصل عشق و فریادهای دلش بوده است. در نهایت، او به خوبی و عظمتی که در درگاه معشوق میبیند، اشاره میکند و آن را از هر چیز دیگری مهمتر میداند.
هوش مصنوعی: من جانم را به تو دادهام تا روی محبوبم را ببینم. هرچند ملاقات با او سخت به نظر میرسد، اما من برای دیدنش احساس راحتی میکنم.
هوش مصنوعی: از وقتی که آن چهره زیبا و آن موهای پرپیچ و تاب را دیدهام، دیگر گل و سنبل برایم جذابیتی ندارند و به چشمم خستهکننده میآیند.
هوش مصنوعی: ای کاش شب وصالی فرا برسد و من بتوانم با محبوبم بگویم چه چیزهایی را در روزهای جدایی تجربه کردهام.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و魅魅یت او دل نمیکَنَم، ای زاهد! اگر تو این عشق را کفر میدانی، من در آن ایمان و باور یافتهام.
هوش مصنوعی: هر کسی در کارهای خود به دنبال منافع و بهبود اوضاع خودش است، اما من در عشق و محبت به محبوبم، تنها راه نجات و پیشرفت خود را یافتهام.
هوش مصنوعی: من دیگر به سختی و سستی دل و عهد خود اهمیت نمیدهم، چون در نظر من، سختی و سستی در جهان بسیار دیدهام.
هوش مصنوعی: ای دل، دم از ناله و فریاد نزن، زیرا من در تمام مشکلاتم، هر گشایش و راه حلی که یافتهام، از ناله و فریاد به دست آمده است.
هوش مصنوعی: خضر که نماد جاودانگی است، هیچگاه آن ویژگیها و زیباییهایی را که من از خاک درگاه پادشاه خراسان دیدهام، مشاهده نکرده است.
هوش مصنوعی: از آنجا که هیچگاه روی خود را از درگاه او برنخواهم گردانید، زیرا این درگاه را همچون قبله جان خود دیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نه همین از بخت بد طوفان ز عمان دیدهام
دایم از جوش تری از قطره طغیان دیدهام
صد خلل در راحت تنهاییم افتاد اگر
زآشنایان گردبادی در بیابان دیدهام
از غم بیخانمانی گریهام رو داده است
[...]
دی صبا را همنشین زلف جانان دیدهام
دوش ازین سودا بسی خواب پریشان دیدهام
بر مثال حلقة زنجیرِ زلف مهوشان
چشم تا وا کردهام بر روی جانان دیدهام
می شوم دیوانه زنجیرم کنید ای دوستان
[...]
دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ام
گل به دامان هوا از گرد جولان دیده ام
داشت امشب یاد گرمیهایش دل را در میان
تا سحر پروانه ای را در چراغان دیده ام
گشت در پیری بهار خاطرم یاد کسی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.