گنجور

 
صغیر اصفهانی

عاقبت دلا دیدی کار یار و من چون شد

حاصل من از عشقش دیدهٔ پر از خون شد

مهر اگر فزاید مهر از چه رو بآن مه من

هرچه مهر افزودم جور و کینش افزونشد

دوش مستی ما را جام می‌نشد باعث

بل ز غمزهٔ ساقی حال ما دگرگونشد

در جنون عشق ایدل نام هم بدل گردد

قیس در غم لیلی گفته گفته مجنون شد

خوی حاتمی باید نام حاتم ار خواهی

ورنه زر همان زر بد ننگ نام قارون شد

سرو قد جانانرا تا نشاند اندر دل

گفتهٔ صغیر الحق دلربا و موزون شد