دل سجده جز بر آن خم ابرو نمیکند
زین قبله گه بجای دگر رو نمیکند
اینگونه رم که چشم تو کرد از من ضعیف
در صیدگه ز شیر نر آهو نمیکند
ای دل وفا مخواه ز خوبان که خوبرو
هرگز گل وفا بجهان بو نمیکند
کی میرسد بزلف چو چوگان یار ما
کس تا به پای او سر خود گو نمیکند
خو کرده ایم با غم یاری که لحظه ای
با خو گرفتگان غمش خو نمیکند
ناز است لن ترا نیش ای دل غمین مشو
جز او کسی ترا ارنی گو نمیکند
یار از صغیر جان عوض بوسه خواسته
این کار میکنم من اگر او نمیکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل را به دور روی تو کس بو نمیکند
بلبل به بوستان سخن او نمیکند
تا دیده باز یافت خیال قدت در آب
دل جستوجوی سرو لب جو نمیکند
شیرینلبی که دید دهان چو قند تو
[...]
یک گل ز باغ دوست، کسی بو نمیکند
تا هرچه غیر اوست، به یک سو نمیکند
روشن نمیشود ز رمد، چشم سالکی
تا از غبار میکده، دارو نمیکند
گفتم: ز شیخ صومعه، کارم شود درست
[...]
الفت به عاشقان سگ آن کو نمیکند
وحشت رَم از طبیعت آهو نمیکند
از پاکدامنان نکند حسن اجتناب
گل با صبا مضایقه در بو نمیکند
از سینه هر دلی که به بوی تو شد جدا
[...]
دل ترک عشق آن بت دلجو نمیکند
من ترک عشق میکنم و او نمیکند
بر دیدهام نشین نفسی زآن که باغبان
بیسرو لذتی ز لب جو نمیکند
مایل به دیگران شود از منع من، بلی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.