گنجور

 
صغیر اصفهانی

همه صحبت ز فراق وز وصالش دارند

عمر خود صرف جهانی بخیالش دارند

همه جویندهٔ آن جان جهانند ولی

اهل دل بهره ز دیدار جمالش دارند

خم از آن قامت عشاق بود کاندر دل

حسرت ابروی مانند هلالش دارند

رنجه از رنج و ملال غم عشقش نشوند

نظر آنانکه بغنج و بدلالش دارند

می طپد در قفس سینه همی مرغ دلم

هر کجا صحبتی از دانهٔ خالش دارند

هر کجا می‌گذرد مرغ دلم سنگ دلان

سنگ بر کف پی بشکستن بالش دارند

خون هم اهل جهان بهر جهان میریزند

با وجودیکه یقین خود بزوالش دارند

شود آن طایفه را عاقبت کار بخیر

که بهر ‌امر نظر سوی مآلش دارند

پا نمی لغزد از آن فرقه که مانند صغیر

دست بر دامن پیغمبر و آلش دارند

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
سعدی

شاید این طلعت میمون که به فالش دارند

در دل اندیشه و در دیده خیالش دارند

که در آفاق چنین روی دگر نتوان دید

یا مگر آینه در پیش جمالش دارند

عجب از دام غمش گر بجهد مرغ دلی

[...]

سیف فرغانی

دلبر من که همه مهر جمالش دارند

هست چون آیت رحمت که بفالش دارند

این هما سایه که مرغان سپید ارواح

حوصله پر زسیه دانه خالش دارند

پادشاهی که زر سکه او مهر ومه است

[...]

صفی علیشاه

شاهدی کاهل نظر عشق جمالش دارند

دل بجا باشد اگر محو مثالش دارند

حسن او را همه دستی ز ارادت بدعاست

نی که اندیشه ز آسیب زوالش دارند

غیر مثلش که در اندیشه بود فرض محال

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه