قبولم کن که لالای تو گردم
بلا گردان بالای توگردم
هزارم جان عطا فرمای و هر روز
بیا تا دور اعطای تو گردم
برم بینی ز فکر روشن ای دوست
اگر خالی ز سودای تو گردم
مبرا جستم از عالم سراپای
که پا تا سر تولای تو گردم
خرد سر بر خطم بنهاد از آنروز
که هر شب مست صهبای توگردم
برو اخلاق خویش از دیگران پرس
که من محو تماشای توگردم
دل از جان کی شناسم یا سر از پای
در آن معرض که شیدای تو گردم
به خاکم آسمان ساید سر فقر
اگر خاشاک صحرای توگردم
کجا برخیزم از رایت بهر باد
مگرخاک کف پای تو گردم
کجا برخیزم از رایت بهر باد
مگر خاک کف پای تو گردم
نیندیشم ز ننگ زشت نامی
همان بهتر که رسوای تو گردم
ز عین رحمتم باری مینداز
قتیل چشم شهلای تو گردم
مرا هم خط به سرکش چون صفایی
اگر یک لحظه از رای تو گردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگاهی کن که شیدای تو گردم
خرابم کن که ماوای تو گردم
سراپا در سراپای تو محوم
بقربان سراپای تو گردم
چو بالایت بلائی کس ندیده
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.