حلب شهر و نعیما شهریار است
سعادت پیشکار و بخت یار است
سپاهش قدسیان اقبال شاطر
همافخرد که او را سایه دار است
به تصویرش فرنگستان گرفتار
در این حیرت حلب آیینه دار است
سلحدار است چشم می پرستش
نگاه تیز تیغ آبدار است
به گاه جلوه در میدان همت
جهان اسب و نعیما شهسوار است
چو سلطان، ملک معنی در نگینش
ز تحسینش سخن را اعتبار است
نعیما آسمان و ماه معنی است
که این معنی به ما زو یادگار است
تو را جان گویم و ترسم که رنجی
که از جانم تو را ننگ است و عار است
ولیکن بیش از این قالب چه گوید
که قالب را نه ز این بیش اقتدار است
چو خس از آشیانش دور افکند
مرا فریاد و داد از روزگار است
ز بس بر ذره ها لطفش قرین است
نعیما آفتاب این دیار است
نعیما گرچه سلطان جهانی
خبردار این جهان بس بی مدار است
سعیدا در حلب آوازه افتاد
که سلطان با گدا امروز یار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره شخصیتها و ویژگیهای شهر حلب و نعیما، شهریاری دانا و نیکوست. نعیما به عنوان پادشاهی با سپاهی قوی و نیکبخت توصیف میشود که توجهش به مردمش همواره مثبت است. تصویر او در جهان خارج از حلب به خوبی منعکس شده و بزرگداشت او در این شهر، احساسات مثبتی را به همراه دارد. در اینجا، ارتباط میان زندگی و ویژگیهای مادی و معنوی نعیما مورد توجه قرار میگیرد. همچنین، بخشی از شعر به مشکلات و چالشهایی که در زندگی وجود دارد اشاره دارد، اما در عین حال تأکید بر نیکی و عظمت شخصیت نعیما از اهمیت ویژهای برخوردار است. در نهایت، شعر بیانگر دوستی و همدلی میان پادشاه و مردمش در حلب است.
هوش مصنوعی: شهر حلب محل شادی و خوشبختی است و نعیما به عنوان پادشاه آن، خوشی و سرنوشت خوب را در کنار خود دارد.
هوش مصنوعی: سپاه ملایکه و فرشتگان به خاطر خوشبختی و سعادت خود، همچون سایهای بر سر او هستند.
هوش مصنوعی: این تصویر نشاندهندهی زیباییهای غرب است که در حیرت و شگفتی به ما نگاه میکند.
هوش مصنوعی: چشم می پرستش مانند یک نگهبان است و نگاه تیز آن مانند تیغی است که درخشان و براق است.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که اراده و تلاش انسان در میدان زندگی نمایان میشود، جهان به مانند اسبی آماده و نعیما به عنوان سواری شجاع جلوهگر است.
هوش مصنوعی: چنانچه پادشاه، مفهوم را در انگشتری خود دارد، به خاطر ستایش او، سخن به اعتبار و ارزش میرسد.
هوش مصنوعی: آسمان و ماه نماد زیبایی و معنی هستند که این زیبایی و معنا برای ما یادگاری دلنشین به جا گذاشته است.
هوش مصنوعی: من جانم را برای تو میگویم و نگرانم که این عشق و احساس را برایت مایه خجالت و ننگ بشماری.
هوش مصنوعی: اما چه بگویم جز این که قالب و شکل شعر نمیتواند فراتر از این بیان کند؛ چرا که توانایی قالب بیش از این نیست.
هوش مصنوعی: همچون علفی که از آشیانهاش دور میشود، به من فریاد و شکایت از روزگار برخاسته است.
هوش مصنوعی: به خاطر محبت و لطفی که بر ذرهها دارد، اینجا آفتاب به معنای خوشبختی و نعمت است.
هوش مصنوعی: اگرچه تو شاهی بر کل جهان، اما بدان که این دنیا بیپایه و بیثبات است.
هوش مصنوعی: در حلب خبری پخش شد که امروز سلطان و گدا به هم دوستی کردهاند و با یکدیگر رابطهای نزدیک دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل رخسارگانش را بیاراست.
بنفشه زلفکانش را بپیراست.
خوشا وقتا که وقت نوبهار است
مساعد روز و میمون روزگار است
زمین چون لعبت شمشاد زلف است
جهان چون کودک عنبر عذار است
کجا پایت برآید گلستان است
[...]
مشو خاقانیا مغرور دولت
که دولت سایهٔ ناپایدار است
به دولت هر که شد غره چنان دان
که میدانش آتش و او نیسوار است
چو صبح است اول و چون گل به آخر
[...]
نه پنهان بر درستیش آشکار است
اثرهایی کز ایشان یادگار است
ره عشاق راهی بیکنار است
ازین ره دور اگر جانت به کار است
وگر سیری ز جان در باز جان را
که یک جان را عوض آنجا هزار است
تو هر وقتی که جانی برفشانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.