دوش برطرف چمن گلبانک می زد بلبلی
می فکند از ناله هر دم در گلستان غلغلی
کانک زیر گنبد نیلوفری دارد وطن
از گلندامی ندارد چاره و ما از گلی
محمل ما را درین وادی کجا باشد نزول
زانک در راه محبت کس نیابد منزلی
هیچ بادی بر نمی آید در این طوفان و موج
کافکند از کشتی ما تخته ئی بر ساحلی
منکر مستان نباشد هر که باشد هوشیار
زانک باشد بی جنون هر جا که باشد عاقلی
عالمی کو در خرابات فنا ساغر کشید
پیش ما فاضلتر از صد ساله زهد جاهلی
هیچ دل بر کشتگان ضربت عشقت نسوخت
زانک زلف دلکشت نگذاشت در عالم دلی
حاصلی در عشق ممکن نیست جز بی حاصلی
چون توان کردن چو ما را نیست زین به حاصلی
خیز خواجو چون ز زهد و توبه کارت مشکلست
باده پیش آور که بی می حل نگردد مشکلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دلبستگی و شوق به عشق و محبت سخن میگوید. کوششی برای فرار از مشکلات و چالشها، و محدودیتهای زندگی را نشان میدهد. بلبلی که در باغ گل میخواند، نمادی از زیبایی و عشق است. شاعر بیان میکند که در دنیای عشق، هر چند ممکن است مشکلاتی وجود داشته باشد، اما نهایتاً بیحاصلی و بیمقصودی جزء ذات عشق است. او از اعضای عاقل و هوشیار میخواهد که به خیالات و زهد خشک نپردازند و به جای آن، باده عشق و شوق را بنوشند تا مشکلات زندگی حل شود. در نهایت، او تأکید میکند که در عشق واقعی، باید رنج و درد را پذیرفت و از آن لذت برد.
هوش مصنوعی: شب گذشته، در کنار چمن، بلبلی آواز میخواند و از دلتنگیاش ناله میکرد. این نالهها همچون صدای بلبل در گلستان پیچیده بود و جویای گوشها بود.
هوش مصنوعی: زیر گنبد نیلوفری، جایی وجود دارد که هیچ راه چارهای از گلهای آن به دست نمیآید و ما هم از آن گلها هستیم.
هوش مصنوعی: جایگاه ما در این مسیر کجا میتواند باشد، زیرا در راه عشق هیچکس به آسایش و منزلت نمیرسد.
هوش مصنوعی: در این طوفان و موجی که وجود دارد، هیچ باد و نیرویی نمیوزد که بتواند تختهای از کشتی ما به ساحل بیندازد.
هوش مصنوعی: هر کس که باهوش و آگاه باشد، نمیتواند منکر حال و وضع مستان شود، زیرا افرادی که جنون و شیدایی دارند، در هر مکان و زمانی، عاقل به حساب نمیآیند.
هوش مصنوعی: شخصی که در دیاری بینصیبی و گناه، با شجاعت و آگاهی به سر میبرد، از کسی که سالها عمرش را در ظاهری از زهد و پارسایی صرف کرده، به مراتب فاضلتر و باارزشتر است.
هوش مصنوعی: هیچکس به خاطر مصیبتهای ناشی از عشق تو دلی را نازک نکرد، چرا که زلفهای زیبای تو اجازه ندادند در دنیا کسی دل بسوزاند.
هوش مصنوعی: در عشق، نتیجهای جز بینتیجه بودن ممکن نیست، زیرا اگر ما توان دستیابی به چیزی را نداشته باشیم، دیگر نمیتوان به نتیجهای امیدوار بود.
هوش مصنوعی: خواجو، از اینکه زهد و توبه برایت دشوار است، بلند شو و شراب بیاور، چرا که بدون می، مشکلات حل نخواهند شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که در ملک سیادت خسرو دریا دلی
مفخری بر عترت مختار بی آل ولی
هر حدیث از لفظ تو دریست از دریای لفظ
از دل دریا برآید در تو دریا دلی
زینت آل حسین بن علی المرتضی
[...]
راه بی پایان عشقت را نیابم منزلی
قلزم پر شور شوقت را نبینیم ساحلی
نیست در دهر این زمان بی گفت و گویت مجمعی
نیست در شهر این نفس بی جست و جویت محفلی
مهر رویت می نهد هر روز مهری بر لبی
[...]
ای گل روی ترا چون من بهر سو بلبلی
از تو دارد این مثل شهرت که شهری و گلی
می کند در دور حسنت دل همه وقتی خروش
وقت گل هرگز نباشد بلبلی بی غلغلی
زلف بر رخ به تشویش است ز آه سرد ما
[...]
سرگذشتی بشنو از من داشتم وقتی دلی
نیک رایی، مقبلی، دانش پرستی، عاقلی
دستگیرم بود همچون عقل در هر حالتی
روشنایی بخش همچون شمع در هر محفلی
از قضا ناگاه دیدم دلبری در رهگذار
[...]
میر شمس الدین محمد چون برین در سر نهاد
لطف یزدان دادش آخر اینچنین سر منزلی
در پناه ام کلثوم از وثوق خدمتست
زانکه بود آن اهل دل از روی معنی مقبلی
لاجرم گویند خلق از بهر تاریخ وفات
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.