نگهش خاطر آگاه نماند در دل
جلوهٔ قامت او آه نماند در دل
بر حصیر فقرا هر که شبی خواری دید
ذوق مسند هوس جاه نماند در دل
آن چنان خاطر از اندیشهٔ باطل کن پاک
که دگر کینهٔ بدخواه نماند در دل
که تواند که نشیند ز عدم خاطرجمع
هر که را رفتن این راه نماند در دل
گفتمش کی بدهی کام سعیدا را گفت
چون که خون در جگر و آه نماند در دل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.