گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
سعیدا

یا من فتح باسمک باب السلام فیض

انت السلام دارک دارالسلام فیض

در مدح قامت تو و لعل لب تو بود

هر جا رسیده است به گوشم کلام فیض

صیدی که شد اسیر تو فیض است قسمتش

خال و خط تو دانهٔ فیض است و دام فیض

سرو بهشت و پیکر فیض است قامتش

چشم و نگاه، بادهٔ فیض است و جام فیض

بالم ز ذوق چاک زنم خرقه همچو گل

هر گه صبا ز کوی تو آرد پیام فیض

قد تو عمر خضر و خرامت روان پاک

روی تو صبح صادق و زلف تو شام فیض

من واله ام تو را و تو حیران خویشتن

من مست چشم و چشم تو مست مدام فیض

افتد به پای من گل اگر بو نمی کنم

در گلشنی که نیست سعیدا دوام فیض