موج دریای جنون کی دست بر دل میزند
میکشد میدان و هردم سر به ساحل میزند
پاسبان ماست چون افلاس هرجا میرویم
نیست عاقل آن که با ما میرود دل میزند
بیقرار عشق را آرام در فردوس نیست
سالک این راه پشت پا به منزل میزند
از رباط کهنهٔ خود ای فلک غافل مباش
دایماً درویش بر دیوار خود گل میزند
دل سعیدا طرفه بیباکی است در میدان عشق
همچو جوهر خویش را بر تیغ قاتل میزند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف احوالات عاشقانه و دردهای ناشی از عشق میپردازد. او از جنون عشق یاد میکند که گاه مانند موج دریا به دل انسان ضربه میزند و او را به سمت ساحل میکشاند. همچنین به وضعیت تیره و تار زندگی میپردازد و از عدم خردمندی یاران در مواجهه با عشق شکایت میکند. شاعر به بیقراری و جستجو در مسیر عشق اشاره میکند و تاکید دارد که در این راه، هیچ آرامشی وجود ندارد. او به درویشانی که در گوشهای از دنیا به زندگی خود ادامه میدهند، اشاره میکند و بیان میکند که دل شجاعی در میدان عشق وجود دارد که حتی در مواجهه با خطرات، از خود جسارت نشان میدهد. در کل، شعر توصیف کننده تضادها و چالشهای عشق و زندگی است.
هوش مصنوعی: موج جنون مانند دریایی است که بیوقفه و بیقرار بر دل آدمی تاثیر میگذارد و همیشه او را به سمت خود میکشاند. این موج مانند حالتی است که همیشه در حال تغییر و بالا و پایین رفتن است، و از این رو، دل را به ماجراجویی و چالش میکشاند.
هوش مصنوعی: پاسبان ما به خاطر وضعیت مالی بدی که داریم، همیشه با ماست. هر جا که میرویم، هیچ فرد عاقلی نیست که با ما بیاید و دلش به حال ما بسوزد.
هوش مصنوعی: عاشقانی که ناآرامی عشق را در دل دارند، در بهشت آرامش پیدا نمیکنند. این مسافر عشق، به خاطر سختیهای مسیر، به راحتی به مقصود خود پشت پا میزند.
هوش مصنوعی: ای آسمان، فراموش نکن که درویش همیشه در حال جوانه زدن و شکوفا شدن است؛ حتی اگر در وضعیتی کهنه قرار داشته باشد.
هوش مصنوعی: دل شاد و بیباک در عشق، مانند این است که جوهری خود را بر تیغ قاتل میزند. این نشاندهندهی شجاعت و جسارت دل در مواجهه با خطرات و چالشهای عشق است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرکه دامن بر میان در چیدن گل میزند
آستین بر شعله آواز بلبل میزند
هرکه بر خود تلخ میسازد شکر خواب صبوح
بوسه تر همچو شبنم بر رخ گل میزند
نغمهاش از بس گلوسوز است در دلهای شب
[...]
فطرت آخر بر معاد از سعی اکمل میزند
رشته چون تابیده شد خود را به مغزل میزند
نشئهٔ تحقیق در صهبای این میخانه نیست
مست و مخمورش قدح از چشم احول میزند
خواب خود منعم مکن تلخ از حدیث بورپا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.