هر گه که دل به یاد لبی جوش می زند
صد موج بوسه بر لب خاموش می زند
گردم به گرد مست شرابی که بی دریغ
خود را به زور غمزه در آغوش می زند
بر هم نمی زند مژه، چشم تحیرم
گه در هوای دوش در آغوش می زند
مینا و جام و دختر رز رقص می کنند
بوس و کنار و خنده به هم جوش می زند
مینای باده آینه گر نیست پس چرا
دایم به قلب رند نمدپوش می زند؟
خامش نشد حکایت خامان روزگار
آری همیشه دیگ هوس جوش می زند
صهبا نصیب کوزهٔ سربسته می شود
معنی همیشه بر لب خاموش می زند
مژگان کلاه عقل سعیدا زند به تیر
ابروش تیغ بر کمر هوش می زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و راز و رمزهای آن است. شاعر از احساساتی چون شوق، غمزه، و مستی صحبت میکند و به تصویر بوسهها، رقص مینا و جام، و دلمشغولیهای عاشقانه میپردازد. او تصاویری از زیبایی و لذت را به نمایش میگذارد در حالی که درد و غم روزگار را نیز حس میکند. در نهایت، شاعر به ناپایداری و پیچیدگی عشق و دل مشغولیهای انسانی اشاره میکند و از اثرات عشق بر عقل و فهم سخن میگوید.
هوش مصنوعی: هر زمان که دل یاد لبی را در سر دارد، احساس شدیدی در وجودش ایجاد میشود و همچون امواجی از بوسه، بیصدا بر لبهایش مینشیند.
هوش مصنوعی: من در دایره مستی قرار دارم، شرابی که بدون هیچ دریغ و تردیدی با بیتابی و شیطنت خود را به آغوش من میزند.
هوش مصنوعی: مژهام به هم نمیخورد و چشمم در حیرت است وقتی که در حال هوای شب گذشته، در آغوشم میگیرد.
هوش مصنوعی: مینا و جام و دختر رز در حال رقصیدن هستند و بوسه و خنده به همدیگر میزنند و فضای شادی ایجاد کردهاند.
هوش مصنوعی: اگر آینهای از میبنوشید وجود نداشت، پس چرا همیشه در دل آن رندی که لباس نمدی به تن دارد، میزند؟
هوش مصنوعی: حکایت بیخاموشی نابخردان همیشه ادامه دارد و همواره دیگ خواستهها به جوش میآید.
هوش مصنوعی: شراب سرخ نصیب کوزهای میشود که بسته است، و این نشان میدهد که همیشه معنی و رازها بر زبانی خاموش و در دل نهفته باقی میمانند.
هوش مصنوعی: مژگان تو که نماد زیبایی و فریبندگی است، عقل را به حیرت وامیدارد و تیر ابرویت همچون شمشیری بر کمرهوش و دقت میزنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن گل چو شمع بر من مدهوش میزند
خونم ز شوق تیغ دگر جوش میزند
چون شمع هرکه سوخته شد دل نهد به نیش
خام است عاشقی که دم از نوش میزند
هم خود مگر ز لطف بفریاد من رسد
[...]
آن طره چون علم به سر دوش می زند
نازک سبک عنان به کف هوش می زند
زنهار به هوش باش در این بزم آتشین
تا نغمه حلقه ای به در گوش می زند
من در نفس گدازی و این عشق بدگمان
[...]
خط تو راه دین ودل وهوش می زند
ته جرعه ای است این که به سرجوش می زند
از خط سبز مستی حسن تو کم نشد
این می به شیشه رفت وهمان جوش می زند
بر آتش عذار تو دامان دیگرست
[...]
از نکهت تو باده ره هوش می زند
گل را حدیث روی تو بر گوش می زند
در آه و ناله مصلحت خویش دیده ایم
از پختگی ست گر می ما جوش می زند
مغرور صبر خویش مشو در جفای دوست
[...]
از روی لاله رنگ تو خون جوش می زند
بوی تو راه قافلهٔ هوش می زند
چون کاکلت، مدام نباشد سیاه مست
در صبح عارضت، می سرجوش می زند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.