گنجور

 
 
 
قدسی مشهدی

رسید یار و ز من بر سر عتاب گذشت

چه گویمت که چه بر دل ز اضطراب گذشت

نبرد غنچه بختم سوی شکفتن راه

گل امیدم ازین باغ در نقاب گذشت

کجاست عشق که در دیده‌ام نمک پاشد

[...]

ابوالحسن فراهانی

نه جز توام دگری در دل خراب گذشت

نه بر زبان سخن کس به هیچ باب گذشت

چگونه پرتو گزینم به دل که پروانه

برای خاطر شمعی ز آفتاب گذشت

هنوز رشک به من می‌برد فلک هرچند

[...]

سلیم تهرانی

به توبه هر که ز یک قطره ی شراب گذشت

تواند از سر عالم چو آفتاب گذشت

ز فیض باده پرستی، غم جهان بر ما

سبک رکاب تر از موج روی آب گذشت

چه دیدی از چمن روزگار چون بادام؟

[...]

بیدل دهلوی

چنین‌که عمر تأملگر شتاب‌گذشت

هوای آبله‌ای از سر حباب گذشت

به چشم‌بند جهان این چه سحرپردازی‌ست

که بی‌حجابی آن جلوه از نقاب‌گذشت

به هر طرف نگرم دود دل پرافشان است

[...]

صامت بروجردی

بگو سکینه‌ام ای نوجوان ز آب گذشت

دگر ز خواهش آب از دل کباب گذشت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه