از لطافت بس که دارد چهره او آب و تاب
آفتابی می شود رنگش ز سیر ماهتاب
چون گلوی شیشه موج باده گلرنگ را
می توان دید از بیاض گردن او بی حجاب
عاقلان از حسن او داد تماشا می دهند
چشم روزن را نسازد خیره نور آفتاب
معنی بی لفظ را ادراک کردن مشکل است
بر میفکن زینهار از چهره نازک نقاب
حلقه ها در گوش خورشید قیامت می کشد
نیست دور حسن او چون ماه نو پا در رکاب
گرچه از مژگان کج، بالین او دایم کج است
نیست سیری چشم بیمار ترا هرگز ز خواب
فتنه دنیا نگردد هر که دنیا را شناخت
تشنه چشمان هوس را در کمند آرد سراب
دل نیازارد زحرف سخت هرگز سنگ را
هر که داند کوه عاجز نیست در رد جواب
نیست جز دلهای خونین مهربانی عشق را
روی آتش را که می شوید به جز اشک کباب؟
قطره ایم اما ندارد هیچ دریا ظرف ما
شبنم ما سر نمی پیچد ز تیغ آفتاب
حرف بیجا غافلان را غوطه در خون می دهد
مرغ بی هنگام را تیغ اجل گوید جواب
باده سرگرمی هر کس ز جام دیگرست
پرتو مهتاب را پروانه می داند سراب
از گریبان گهر چون رشته سر بیرون کند
هر که صائب سر نپیچد از کمند پیچ و تاب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و لطافت چهره یک معشوق میپردازد که به قدری دلربا و زیباست که آفتاب و ماهتاب را تحتتأثیر قرار میدهد. شاعر با تشبیهات زیبا، مانند گل و شیشه، زیبایی و جذابیت او را تصویر میکند و اشاره میکند که تماشای چنین زیباییهایی برای عقل و درک مشکل است. عشق و زیبایی در این شعر به شکل عمیقتری بررسی میشود و بر این نکته تأکید میشود که درک واقعی زیبایی فراتر از ظاهر است و نیازمند شناخت عمیقتری از معنای آن است. در نهایت، شاعر به این موضوع میپردازد که هر کس به درستی دنیا را بشناسد، در دام فتنههای آن نیفتاده و عشق واقعی، درد و دلهای خالص را میطلبد.
هوش مصنوعی: چهره او به قدری لطیف و زیباست که همچون آفتاب درخشش دارد و رنگش با تابش ماه به زیبایی تغییر میکند.
هوش مصنوعی: در این شعر به زیبایی و شفافیت ماجرای عشق و لذت نوشیدن اشاره شده است. وقتی شیشهای پر از باده رنگین را مینگریم، میتوانیم نرمی و زیبایی خاصی را که در درون آن وجود دارد، ببینیم. این تصویر، نشان از جذابیت و جذبهای دارد که بر دل مینشیند و چیزی پنهانی در پس آن خودنمایی میکند.
هوش مصنوعی: عقلمندان به زیباییهای او نظاره میکنند، اما چشمهای نادان نمیتوانند با تابش نور خورشید کنار بیایند.
هوش مصنوعی: درک مفاهیم عمیق و بیپرده، بدون کلام و واژهها، بسیار دشوار است. بنابراین مواظب باش که از ظاهر زیبا و فریبنده برخی چهرهها فریب نخوری.
هوش مصنوعی: خورشید قیامت به طرز زیبایی میدرخشد و در میان حلقههایش، جلوهگری میکند. زیبایی او مانند ماه نو، دلانگیز و پرنور است که سوار بر اسب گذر زمان، به جلو میرود.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه چشمان معشوق به طرز خاصی است، اما همواره در کنار او بیقراری وجود دارد و چشم بیمار هرگز از خواب راحت نمیتواند بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: آن کسی که به حقیقت دنیا پی ببرد، دیگر دچار فریب دنیا نمیشود. او میتواند آرزوهای واهی را به دام بیندازد و آنها را به درستی ببیند.
هوش مصنوعی: دل نیاز ندارد که از سخنان تلخ دیگران آزرده خاطر شود، چراکه سنگ سخت هیچگاه از حرفهای بیمزه نمیآزارد. هر کسی که این را بداند، میفهمد که کوه نیز در برابر پاسخ دادن ناتوان نیست.
هوش مصنوعی: هیچ چیز جز دلهای زخمی و پر از محبت وجود ندارد که عشق را بر سر آتش بپزد، و تنها چیزی که باقی میماند، اشکهای سوزانِ کباب شده است.
هوش مصنوعی: ما در حقیقت قطرهای هستیم، اما دریا به ما تعلقی ندارد. ما مانند شبنم هستیم و در برابر تابش تیز آفتاب، سر نمیکشیم و تسلیم نمیشویم.
هوش مصنوعی: حرف بیجا و نادرست افرادی که غافل هستند، میتواند عواقب و تبعات سختی به دنبال داشته باشد. مانند اینکه یک پرندهای که در زمان نامناسبی میخواند، با ایجاد مشکل مواجه میشود و در نهایت با سرنوشتی تلخ روبهرو میگردد.
هوش مصنوعی: شراب و شادی برای هر کسی از جای دیگری به دست میآید. پروانه میفهمد که نور مهتاب کاذب است، مانند سراب.
هوش مصنوعی: هر کسی که اراده و عزم راسخی داشته باشد، میتواند از دل مشکلات و سختیها به راحتی عبور کند و به خواستههای خود برسد. کسی که از چنگال تقدیر نمیهراسد و به جلو پیش میرود، به هدفهایش دست پیدا خواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب
آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب
آسمان جود گشت و جود ماه آسمان
آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب
بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین
[...]
تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب
گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب
عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز
مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب
با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر
[...]
مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست
تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب
قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد
روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب
تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب
[...]
سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب
آفت دلهاست و اندر دیدهام چون آفتاب
روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو
زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب
صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر
[...]
ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید
نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب
هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان
تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب
در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.