از خویش برآورد تمنای تو ما را
سر داد به فردوس تماشای تو ما را
خوشتر ز تماشای خیابان بهشت است
هر جلوه ای از قامت رعنای تو ما را
چون سایه که سر در قدم سرو گذارد
محوست سراپا به سراپای تو ما را
ما را نتوان از تو جدا کرد، که دادند
دلبستگی خاص به هر جای تو ما را
چون صبح برانگیخت به یک خنده پنهان
از خواب عدم، لعل شکرخای تو ما را
امروز ز رخساره خود پرده برانداز
تا نقد شود جنت فردای تو ما را
این ماحضری بود که در دیدن اول
کرد از دو جهان سیر، تماشای تو ما را
حاشا که ز آیینه دل پاک نسازد
گرد دو جهان، دامن صحرای تو ما را
گو سیل فنا گرد برآرد ز دو عالم
کافی است سیه خانه سودای تو ما را
صائب به نوا کوش، کز این نغمه طرازان
کافی است همین صوت دلارای تو ما را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان عشق و وابستگی عمیق خود به محبوبش میپردازد. او توصیف میکند که چگونه زیبایی و حضور محبوبش، تمام دنیا را برایش معنا میدهد. تماشای محبوب برای او از هر بهشت و زیبایی دیگر دلپذیرتر است. شاعر احساس میکند که نمیتواند از محبوبش جدا شود و دل بستن به او برایش طبیعی و اجتنابناپذیر است. او به زیباییهایی که از محبت و خوشرویی محبوبش ناشی میشود اشاره میکند و میگوید که حتی اگر دنیا با تمام زرق و برقش حالش را بد کند، عشق به محبوب برایش کافی است. در پایان، شاعر خود را به ایجاد موسیقی و نغمههایی درباره محبوبش ملزم میکند، تا این احساسات عمیق را بیان کند.
هوش مصنوعی: خواست تو ما را از خودمان بیرون آورد و به دیدن بهشت زیبایی تو کشاند.
هوش مصنوعی: هر زیبایی و جلوهای که به چشم میآید، از تماشای خیابان بهشت هم دلانگیزتر است و این زیبایی به خاطر هیکلی است که تو داری.
هوش مصنوعی: چون سایهای که با قدمهای یک سرو در هم میآمیزد، وجودت از سر تا پا ما را در خود غرق کرده است.
هوش مصنوعی: ما نمیتوانیم از تو جدا شویم، زیرا به هر قسمتی از تو وابستگی ویژهای پیدا کردهایم.
هوش مصنوعی: وقتی صبح با یک لبخند پنهانی از خواب عدم بیدار میشود، لبهای شیرین تو ما را شگفتزده میکند.
هوش مصنوعی: امروز زیبایی خود را به ما نشان بده تا فردای تو بهشت را برای ما به ارمغان بیاورد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تجربهای که در نخستین ملاقات با تو به دست آمد، باعث شد که ما از زیباییهای دو جهان سیر و تماشا کنیم. به عبارتی دیگر، حضور تو آنچنان تاثیرگذار بود که تمام زیباییها و شگفتیهای دنیا را فراموش کردیم و تنها به تماشای تو پرداختیم.
هوش مصنوعی: هرگز ممکن نیست که دل پاکی از آلودگیهای دنیا محافظت کند. دامن صحرای تو، ما را از این آلودگیها دور نگه میدارد.
هوش مصنوعی: اگر سیل نابودی هم بر دو جهان بیفتد، برای ما کافی است که عشق تو در دل ما وجود دارد، حتی اگر خانهمان در تاریکی باشد.
هوش مصنوعی: با صدایت کار کن و تلاش کن، زیرا همین صدای دلنواز تو برای ما کافی است و نیازی به بیشتر ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چشم از دو جهان دوخت تماشای تو ما را
کرد از همه بیزار تمنای تو ما را
این دیده که ما را بتو سرگرم چنین ساخت
هم سوخته بیند بته پای تو ما را
رفتی و سراپای ترا سیر ندیدیم
[...]
ای جنت نقد از رخ زیبای تو ما را
شد دیده بهشتی ز تماشای تو ما را
مست آمدی و تیغ به کف سر طلبیدی
آسایش جان گشت تقاضای تو ما را
هر داغ که از هجر تو اندوخته بودیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.