پردهدارِ حرفِ دعوی کن لبِ خاموش را
از دبستان برمیاور طفلِ بازیگوش را
مور بر خوانِ سلیمان خونِ خود را میخورد
خرمنِ گل مایهٔ حسرت بود آغوش را
نیست بر بالای دستِ خاکساری هیچ دست
خشتِ خُم مینوشد اول، بادهٔ سرجوش را
باغبان گل را کند سیراب از بهرِ گلاب
ساقی از می بهربردن میفزاید هوش را
جز پشیمانی سخنچینی ندارد حاصلی
حلقهٔ بیرونِ در کُن در مجالس گوش را
مستی و مخموری عالم به هم آمیخته است
دورباش! نیش در دنبال باشد نوش را
این زمان در زیرِ بارِ کوهِ منت میروم
من که میدزدیدم از دستِ نوازش دوش را
گِردِ آن چاهِ زنخدان در زمانِ خط مگرد
بیشتر باشد خطر از چاه ها خسپوش را
بر سرِ بی مغز، صائب کسوتِ پشمین منه
از سرِ خوانِ تهی بردار این سرپوش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مسایل انسانی، احساسات و روابط اجتماعی میپردازد. شاعر به انتقاد از نگاههای سطحی و بیمحتوا به زندگی و محبت میپردازد و به نیاز به عمق احساسات و مفاهیم میپردازد. او به زندگی اجتماعی اشاره میکند و میگوید که در دنیای امروز، انسانها به مسائل کمعمق روی میآورند. همچنین در شعر به نقش نیکوکاران و دردهای ناشی از غفلت و پشیمانی اشاره میشود. در کل، شاعر دعوت به تفکر عمیقتری درباره زندگی و روابط انسانی میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که سخن باید با صداقت و شجاعت بیان شود و نباید از گفتن حقیقت ترسید. همچنین، در این مسیر، باید تلاش کرد تا بچههایی که بازیگوش و بیتاب هستند، به سمت یادگیری و دانش سوق داده شوند.
هوش مصنوعی: مور، در حالی که بر سفرهٔ سلیمان نشسته، خون خود را میخورد و این نشاندهندهٔ عذاب و کمبود اوست. گلها، که نمایانگر زیبایی و خوشبختی هستند، تنها به حسرت و آرزو برای آغوش گرم و محبتآمیز تبدیل شدهاند.
هوش مصنوعی: هیچگاه بر دستان یک انسان humble هیچ چیزی از خاکِ دنیا نیست که از آن، خمرِ خوب تهیه کنند؛ چرا که اول باید شرابِ خوش طعم را تولید کرد.
هوش مصنوعی: باغبان برای اینکه گل را به خوبی پرورش دهد و عطر گلاب استخراج کند، آن را سیراب میکند. در حالی که ساقی نیز برای افزایش لذت مردم از می، تلاش میکند هوش و ذکاوت را پرورش دهد.
هوش مصنوعی: تنها نتیجهی سخنچینی و دروغ گفتن احساس پشیمانی است. از تو میخواهم که در مجالس و محافل، به حرفهای دیگران گوش کنی و در آنجا ساکت بمانی.
هوش مصنوعی: در این عالم، حالتی از سرخی و نشئگی به هم آمیخته شده است.
هوش مصنوعی: این روزها تحت فشار و سختی طلبِ محبت و نوازش دیگران هستم، در حالی که زمانی خودم به راحتی این احساسات را از دیگران میگرفتم.
هوش مصنوعی: دور آن چاله، که نشانه زیبایی است، وقت خودت را تلف نکن.
هوش مصنوعی: بر روی کسی که بیفکر و نادان است، لباس زهد و سادگی نپوشان. از سفرهای که چیزی در آن نیست، این روکش را بردار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
بر جگر تا خورده ام نیش خمار نوش را
می کنم با درد سودا باده سرجوش را
مهر بر لب زن که در خون غوطه (ور هرگز نساخت)
زخم دندان پشیمانی لب خاموش را
چون صدف هر کس به غور بحر خاموشی رسید
[...]
زیور تن صحت اعضاست اهل هوش را
نیست دری پربهاتر از شنیدن گوش را
هست کم حرفی حدیثی معنیش فهمیدگی
از کتاب عقل سطری دان لب خاموش را
بردبارانند بر خلق جهان سرور از آن
[...]
تا گشود از بهر گفتاری لب خاموش را
در شکر آمیخت آن اهل زمرّدپوش را
روز اول کرد ما را چشم مست او خراب
بادهپیمایی نشاید ساقی مدهوش را
تشنه نیسان چو مردان سعادتمند باش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.